روایتی تلخ از «دزد اولی» های پایتخت - جامعه خبر
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true

پایگاه خبری جامعه خبر/ویدا خدابنده/ سرعت عمل، هوشیاری و اقدام قاطعانه از ویژگی های بارز نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است اما تدبیر اساسی برای نومجرمان یا به تعبیری دزد اولی ها الزامی است که این بر گردن سیستم های آموزشی، رسانه و تربیت خانواده ها است.

تهران، پایتخت ایران شهری هزار چهره که بستر انواع جرایم در جلدهای گوناگون را فراهم می کند و بیراه نیست اگر بگویم جرم زایی میکند. خوشبختانه پلیس، همیشه قوی وارد می شود و  هر از چند وقتی شاهد عملیات های ضربتی و جمع آوری دزدان، عاملان تشویش، آزار نوامیس و اشرار و اراذل هستیم و این گواه بر بیداری نیروهای امنیتی  در جهت ایجاد آرامش بر روح پر اضطراب پایتخت است. چندی پیش هم در طی یک عملیات ضربتی بیش از صد دزد در سطح شهر تهران دستگیر شده اند.

فردای آن روز طی برنامه ای قرار بر رسانه ای شدن عملیات بود که در اداره آگاهی تهران حاضر شدم. این جمعیت طیف گسترده ای را شامل می شدند، بعضی یاغی که از ظاهر و نقاشی های تن و نوع گفتار کاملا بارز بود؛ سابقه کیفری شان، لحن صحبت ظاهر آشفته و سوخته از مصرف مواد دستشان را رو می کرد. اما برخی دیگر تازه واردهای پا به جوانی گذاشته بودند.

نوجوانانی که پشت لبشان سبز، صدایشان دورگه و قد و قامتشان کشیده شده و تصور کردند مردی شده و می توانند با صدا و ابعاد تن و جسم و چند خط و خطوط بر سر و صورت و بازو داد مردانگی و قدرت مندی بزنند و با یک اسپری و موتور و چند تیزی به راحت ترین وجه ممکن به درآمد برسند و در محله هم در میان بچه های محل گنده و لات شده و  کسب نام و آوازه کنند.

جو محل زندگی شان را منکر نمی شوم مناطقی از همین پایتختمان که جرم خیز هستند را نادیده نمیگیرم همه و همه هست اما ما باید چه کرد برای این دزد اولی ها ؟

در میان بازداشت شده ها دونوجوان توجه ام را جلب کردند، نزدیک شدم سر گفت و گو باز شد یکی فارغ التحصیل هنرستان بود و دیگری سرباز؛ پول نداشتند و بیکاری فشارآورده بود با ذهن های کودکانه و در پی مردانگی و اثبات خود دو سه هفته ایی بود که با یک موتور خانم ها را سوژه کیف قاپی کرده بودند.

در حین صحبت کاملا متوجه شدم که هنوز شوکه عملیات شب گذشته هستند و باورشان نشده که به این سادگی پلیس توانسته در این مدت کوتاه ردِشان را بزند و دستگیر شوند. از پشیمانی هایشان می گفتند از بدبختی که در آینده باید متحمل شوند بخاطر سابقه کیفری و برچسبی که به آن ها الحاق شده و ذهن من فقط در یک نقطه دچار سکون شده بود؛ بعد از گذراندن مدت زمان زندان و تنبیه، چند روش دیگر یاد میگیرند و با چند سرکرده آشنا و چطور این روند را ادامه می دهند یا چند درصد دور خلاف را خط قرمز کشیده و درس عبرت می گیرند و تغییر رویه می دهند؟!

ذهنم درگیر نوشخوار این افکار بوده و هست اینکه پیشگیری بهتر از درمان است را همه میدانیم اینکه کانون اصلاح و تربیت تمام تلاش سازمانی خود را می گذارد تا این گروه اصلاح شده و از خلاف دور بمانند هم می دانیم اما اینکه چه میزان باید از خانواده و رسانه ها، مطالبه کنیم که در تربیت فرزندان خود بکوشند را یا نمی دانیم یا خود را به ندانستن میسپاریم.

کما اینکه اگر در رسانه ما تفهیم سازی جرایم و قدرت پلیس در کشف و ضبط و دستگیری مجرمان به نحوی که شایسته و بایسته است به نمایش گذاشته شود تا حد قابل توجهی می شود انتظار آن را داشت که نوجوان تازه به جوانی رسیده قدرت خبط را به خود ندهد و بداند که خلاف شوخی بین هم محله ایی ها نیست، راهی برای کسب اعتبار نیست، پلیس هوشیار و بیدار است و در مقابل ارتکاب جرم قد علم می کند چه برای فردی که تازه به خلاف پا گذاشته و چه برای مجرم سابقه دار، همه برای پلیس یکسان هستند چون مخل امنیت و نظم اجتماعی به حساب می آیند.

بنابراین آگاهی در جهت درست و در میزان وسیع می تواند قدرت تصور نوجوان و جوان را نسبت به ارتکاب جرم در واقعیت صحیح شکل داده و پیشگیری مناسبی را رقم بزند .چرا که آن نوجوان خود را دور از دسترس پلیس می داند یا اعمال مرتکب شده را جرم نمی پندارد و این وظیفه من و امثال من است که سنگ خبرنگاری به سینه میزنیم و منتظریم تا اتفاقی رخ دهد آن را نفر به نفر به انتشار برسانیم درحالی که گاهی اوقات رسالت خبر ایجاب می کند که پا در عرصه فرهنگ سازی گذاشته و زیر و بم آنچه که نوجوانان و جوانان لازم دارند را به آنها برسانیم.

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false