پایگاه خبری جامعه خبر/سید هادی کسایی زاده/ خبر درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی ساعت 19:30 دقیقه روز 19 دیماه در بیمارستان شهدای تجریش را می توان بزرگترین شوک سیاسی کشور عنوان کرد. اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی در غم از دست دادن بزرگترین حامی سیاسی خود بهت زده و عزادار هستند اما اردوگاه اصولگرایان حال و هوای دیگری دارد.

انتخابات 92 و معرفی چهره ای نه چندان شناخته شده در جامعه (عوام) بعنوان کاندیداتوری ریاست جمهوری یازدهم و همبستگی و اتحاد اصلاح طلبان تندرو، سنتی و میانه رو نشان از قدرت سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی داشت. مردی کارکشته در عرصه سیاست که توانست نقش ستون اصلی اردوگاه اصلاح طلبان را به درستی بازی کند و شطرنج سیاست را با جابجایی چند مهره به دست بگیرد. هاشمی رفسنجانی در حالی مسئولیت هدایت طیف سیاسی اصلاح طلبان را به دست گرفت که فشارهای سیاسی و حتی التهاب در خانواده او با دستگیری و زندانی شدن فائزه هاشمی و مهدی هاشمی دو تن از فرزندانش به دلیل ارتکاب به جرم بیشتر شد.

اما اردوگاه اصولگرایان با این شکست بهم ریخت. می توان گفت که یکی از دلایل شکست اصولگرایان در انتخابات 92 فقدان حضور آیت الله مهدوی کنی بعنوان ریش سفید و عامل اتحاد جریانهای مختلف اصولگرایی بود. هرچند اصولگرایان با نواختن سازمخالف محمود احمدی نژاد با تنش و التهاب روبرو شدند اما این مهره های تسبیح با نخ تدبیر و صحه صدر آیت الله مهدوی کنی شکل می گرفتند. پس از مرگ این مجاهد سیاستمدار چهره های دیگری بعنوان سکاندار هدایت اصولگرایی مطرح شد اما اختلاف سلیقه و خودخواهی های تندروها موجب شد تا جریان اصولگرایی نتواند در انتخابات موفق شود و این شکست حتی در انتخابات مجلس دهم هم نمود پیدا کرد.

حالا درحالی که اصلاح طلبان با محوریت آیت الله هاشمی رفسنجانی خود را برای پیروزی در انتخابات 96 هم در ریاست جمهوری و هم در شورای شهر آماده می کردند مرگ ناگهانی شیخ شوک بزرگی به اردوگاه سیاسیون پیروز وارد کرد.

شب گذشته خواب برچشمان سیاسیون حرام بود. گفته می شود حداقل 12 جلسه فوری و محرمانه در اردوگاه های سیاسی تشکیل شده تا بر اساس اتفاق رخ داده بتوانند به درستی مهره های خود را جابجا کنند.

در این جلسات دیدگاه های متعددی مطرح شده است. گروهی از اصلاح طلبان معتقدند آیت الله ناطق نوری می تواند فرد مناسبی بعنوان جانشین آیت الله هاشمی رفسنجانی باشد و گروه دیگر سید محمد خاتمی را برای چندمین بار معرفی کرده اند هرچند این انتخاب درستی نخواهد بود. اما در اردوگاه اصولگرایان کمی اوضاع متفاوت است. قطعا اگر اصلاح طلبان نتوانند در مدت کوتاهی انسجام و اتحاد خود را با معرفی یک لیدر به دست آورند اصولگرایان اگر تیزوهوش باشند گوی میدان سیاست را از آن خود می کنند. اما در تیم اصولگرایی همچنان چالش و چند دستگی وجود دارد.

جدای از بازی سیاست و رقابت دو حریف سنتی (اصلاح طلب و اصولگرا) زنگ خطر وضعیت پیش روی سیاسی احزاب و تشکل های کشور به صدا در آمده است. تاریخ نشان داده که احزاب در ایران بیشتر به دنبال خودنمایی و قدرت طلبی هستند تا بتوانند فقط بر حریف پیروز شوند و در این پیروزی هم از هیچ کاری فروگذار نیستند. در سالهای گذشته فحاشی، توهین، افترا، ضرب و شتم، بی حرمتی از سوی دو طرف مشاهده شده که خدا را شکر کار به جنگ های خیابانی کشیده نشده است. حالا با مرگ آیت الله هاشمی رفسنجانی ترازوی سیاسی اصولگرایان و اصلاح طلبان مساوی شده و رقابت سنگین تر می شود و این یک هشدار است.

قطعا وقتی چندین گروه سیاسی همسو بدون رهبر سیاسی واحد باشند تضادها نمایان تر شده و بچه های تخس با شلوغ بازی تمام مهره های سیاست را بهم می زنند. این آشفتگی سیاسی در نهایت موجب تولد گروه های سیاسی جدید شده و در این میان کشور دوباره از نظر انسجام سیاسی به عقب بازمی گردد و این عقب نشینی اتفاق نامیمونی را رقم خواهد زد.

در این میان اطاعات از توصیه ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری تنها کلید موفقیت احزاب است به شرطی که در ظاهر مدعی ولایتمداری نباشد و در عمل خود را برای پیروزی به هر قیمتی آماده کنند. حتی رسانه های بیگانه هم چندین بار رهبری هوشمندانه حضرت آیت الله خامنه ای برای اتحاد ایران را اعتراف کرده اند از این روز مصلحت در این است که بازی سیاسی با این اوضاع کمی آرام تر و با منطق و هوشمندانه دنبال شود چراکه یک چالش می تواند اوضاع سیاسی کشور را برهم بزند.

اما نقش رسانه های تندرو مانند آفتاب یزد، کیهان، فارس، وطن امروز، آرمان و … هم نباید نادیده گرفت. رسانه هایی که در این سالها آتش بیار معرکه های بسیار سیاسی در کشور بودند. درخواست من از دادستان تهران دقت و هوشیاری بیشتر بر رسانه های تندرو است و در این شرایط مانع ارسال جرقه به جامعه شود.

اخبار روز را با جامعه خبر دنبال کنید.