پایگاه خبری جامعه خبر/ سید هادی کسایی زاده: سایت استانداری تهران نمی تواند آمار دقیق و درستی از مشخصات استاندارانی که روی صندلی مدیریت پایتخت تکیه زده اند ارائه کند اما در صفحات وب می خوانیم که حسین ملایری، محمد مهدی عباسی، حبیب جریری، محمد حسن نجفی، محمد سپهری راد، محمود صانعی پور، حسن حاجیلاری، محمد نبی حبیبی، حسین طاهری، محمدرضا رضازاده، سید جلیل سید زاده، حسن خلیلیان، محمدرضا آیت اللهی، ابراهیم رضایی بابادی، علی اکبررحمانی، کامران دانشجو، مرتضی تمدن و سید حسین هاشمی 22 استانداری بودند که در 38 سال انقلاب اسلامی برای تصدی استانداری تهران منصوب شدند. برخی سرپرست و برخی هم استاندار …

در میان این اسامی رکوردار بیشترین مقاومت روی صندلی استانداری تهران را در 30 سال اخیر مرتضی تمدن در دولت نهم و دهم از آن خود کرده است.

شاید بتوانم بعنوان خبرنگار بگویم که مظلوم ترین نهاد حکومتی کشور استانداری تهران است. نهادی که خودش همیشه دنبال بودجه است و حتی نمی تواند انتظارات سازمانی خودش را برآورده کند. ضعیف ترین روابط عمومی ها، آوارگی برای ایجاد ساختمان مرکزی، نداشتن تعاونی مصرف، بی سوادی خبرنگاران در این حوزه و مرغ عزا و عروسی در تمام فصول به استانداری تهران می رسد. اگر روزی این نهاد حکومتی ذره ای به آن توجه می شد زمانی بود که معاونت برنامه ریزی داشت و حالا این معاونت حذف و سازمان مدیریت و برنامه ریزی ایجاد شده که کارش مشخص است.

با تمام این اوصاف قلب و مغز اصلی استان تهران استانداری است و باید در آن نخبگان، مهندسان، کارشناسان و اقتصاد دانان ایرانی و خارجی تردد کنند. اگر از دوران پرحاشیه اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی و سازندگی و اصلاحات عبور کنیم در دولت نهم و دهم استانداری تهران بیشتر ماهیت سیاسی ایفا می کرد و فضای کشور قبل و بعد از انتخابات 1388 کمی کار استانداری را مشکل کرده بود. دستگیری معاون استاندار تهران در پرونده فساد بیمه هم بر حاشیه های استانداری تهران افزود. اما دیگر قم و کرج جزو استان تهران نبودند و این یک مزیت بود تا سند تحول و چشم انداز درستی برای تهران دیده شود.  

ماه های آخر حکومت مرتضی تمدن بر استانداری تهران کمی فضای کشور آرام تر شده بود اما اجرای طرح بزرگ مسکن مهر و هدفمندی یارانه ها و ایجاد شهرک ها و حتی شهرهای جدید و موضوع انتقال پایتخت و عدم همکاری شهرداری تهران با استانداری به دلیل مسائل سیاسی اجازه نمی داد استاندار 55 ساله به چیز دیگری فکر کند.  

با روی کار آمدن دولت یازدهم و انتصاب سید حسین هاشمی فضای سیاسی که روی استانداری تهران سایه انداخته بود رفت چراکه کشور کمی آرام تر شده بود اما هاشمی چهره اقتصادی خود را رو کرد. انضباط و دقت همراه با تشریفات و مبارزه با هرگونه فساد در دستگاه های اجرایی پایتخت شخصیت کاری هاشمی را شکل می داد اما نقطه ضعف هاشمی این بود که نسبت به مرتضی تمدن ارتباط کمتری با مردم داشت و برخی مدیرانش بیشتر بر اساس توصیه انتخاب می شدند. اما این توصیه به این عنوان نبود که فرد کارایی ندارد و با رانت وارد شده است.  

سید حسین هاشمی را می توان استانداری مظلوم، باکلاس و مهندسی عنوان کرد که آرمانش رسیدن به کشورهای توسعه یافته و تبدیل تهران به پایتخت های اروپایی بود. اما با خزانه خالی و برخی مدیران بی تدبیر توان تحقق این آرمان را نداشت. در کارنامه هاشمی مبارزه با زمین خواری، آزادی برگزاری کنسرتها، اخراج مدیر متخلف، تقویت زیرساخت های تهران، جذب سرمایه گذار خارجی، آزادی بیان، آزادی برگزاری میتینگ های سیاسی، کنترل پلیس در برخورد با مردم بیشتر دیده می شود. با این حال نمی توان نقاط ضعف هاشمی را نادیده گرفت و آن هم این بود که نبض مدیریت مدیران تهران را در دست نداشت و اتاق فکر تخصصی در استانداری برای مدیریت واحد دستگاه ها در تحقق سند چشم انداز دیده نمی شد و این مهم را بر دوش سازمان برنامه تهران گذاشته بود که آن سازمان هم با نیروهای اندک توانایی این حجم کار را نداشتند. البته این موضوع را نباید نادیده گرفت که خواسته دولت و حکومت از استانداران بیشتر امنیتی دفاعی است تا اجتماعی و فرهنگی و این یعنی شکست.

حالا صندلی استانداری تهران به بیست و سومین استاندار محمد حسین مقیمی رسید. فردی که سابقه استانداری در چند استان و قائم مقامی و معاون سیاسی وزیرکشور را دارد. از دیدگاه خبرنگاران مقیمی محافظه کارانه سخن می گوید و انتظار دارد خبرنگار آنچه به صلاحش است بنویسد و تیتر بزند و برخورد چکشی دارد اما سخنرانی 2 ساعته او در شورای اداری استان مدیران تهران را از خواب بیدار کرد.

مقیمی: هر مدیر دستگاهی بخواهد با وزارتخانه و مسئول مربوطه اش ملاقات و دیدار داشته باشد باید به شخص استاندار از قبل اطلاع دهد.

مقیمی: هر مدیر دستگاهی هرکاری بخواهد انجام دهد باید فرماندار مطلع باشد.

مقیمی: باید همه مدیران و فرمانداران طبق برنامه ششم و سند چشم انداز جلو بروند.

مقیمی: در جلسات تاخیر کنید جریمه و توبیخ می شوید.

مقیمی: مدیران تهران با اتوبوس و مترو و تاکسی تردد کنند گوش کنند مردم چه می گویند.

مقیمی: هر که به مدیران تهران بد و بیراه گفت به من گفته و بر عهده می گیرم.  

مقیمی: هر وقت دیدید کار در اداره شما گیر کرد و وزیر نامه نوشت بدانید کارتان را درست انجام ندادید.

مقیمی: سازمان مدیریت باید سهم سرمایه گذاری داخلی و خارجی را برای هر شهرستان تعیین کند.

مقیمی گربه را دم حجله کشت اما آیا مدیران تهرانی تحت فرماندهی جدید او فرمانبرداری می کنند؟ آیا می توان امید داشت تهران شهر زندگی و اقتصاد شود؟ آیا مقیمی زور دارد تا برای تهران بودجه لازم را کسب کند؟   این سوالات در حالی است که اگر از 1000 شهروند تهرانی سوال کنیم استاندار تهران کیست فقط شاید چند نفر بدانند و این یعنی فعالیت ها و خدمات استانداری تهران و دستگاه های اجرایی پایتخت به درستی رسانه ای نشده و به جرات می توان گفت دشمن استانداران تهران روابط عمومی ها هستند. قطعا تقویت روابط عمومی می تواند خدمات ریز و درشت مدیران تهران را به درستی اطلاع رسانی کند همانند شهرداری تهران که با استفاده از 20 رسانه و هزینه میلیاردی حتی لایروبی یک جوی آب را اطلاع رسانی می کرد.

انشا الله خداوند با مومنان است …

اخبار روز را با جامعه خبر بخوانید. /