عده‌ای برای حفظ پز روشنفکری دیگران را فیلمساز حکومتی می‌خوانند - جامعه خبر
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true

به گزارش پایگاه خبری جامعه خبر؛ برای بررسی جایگاه مفهوم مقاومت در سینمای ایران و نسبت آن با دفاع مقدس پای صحبت های محمدحسین لطیفی نشستیم. او در بخش نخست این گفتگو تاکید کرد که نباید سینمای دفاع مقدس را ذیل مفهوم مقاومت تعریف کرد زیرا این گستردگی معنا باعث می شود در حق سینمای دفاع مقدس اجحاف شود.

این نویسنده و کارگردان همچنین در پاسخ به این نقدها که دیگر سوژه های دسته اولی از جنگ برای پرداختن در سینما باقی نمانده است تاکید کرد که اگر ما از امروز شروع کنیم و سالی ۱۰ فیلم دفاع مقدسی هدفمند بسازیم تا ۸۰ سال آینده هم موضوع برای کار کردن خواهیم داشت.

لطیفی همچنین کوتاه کردن در زمینه ساخت فیلمی تاثیرگذار درباره حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری کشورمان را نابخشودنی دانست و گفت که در این زمینه ها بیشتر شعار داده ایم. او در بخش دیگر نشست درباره جنگ های منطقه که کشورهای مسلمان نشین را درگیر کرده است صحبت کرد و گفت که بهتر است فیلمسازی در این باره به فیلمسازانی از همان کشورها واگذار شود و ما از آنها حمایت معنوی و مالی کنیم. به گفته وی، مقوله مستندسازی با فیلمسازی داستانی در این زمینه متفاوت است.

با ما در بخش پایانی این گفتگو همراه می شوید:

*بحث مان به اینجا رسید که چرا غرب از ابزار سینما به بهترین نحو ممکن برای رساندن پیام های سیاسی خود استفاده می کند و حتی جنگ هایی که خود مقصر آنهاست به گونه ای در سینما به تصویر می کشد که گویی قربانیان این اتفاقات آنها هستند. شما فرمودید که مسئولان ما اهمیت مقوله فرهنگ و هنر را به خوبی درک نکرده اند. همچنین اشاره کردید که برنامه ریزی بلندمدت برای تولید محتوای سینمایی در مقولات استراتژیک نداریم و فیلمسازان هم به پروژه هایی که زود به خروجی برسد بسنده کرده اند. حال سوال من اینجاست چرا خودتان دست به کار نشدید؟

-به یاد دارم وقتی قرار بود برای جنگ ۳۳ روزه خرمشهر فیلمی ساخته شود با مدیران صحبت کردم و آنها گفتند از همین الان ساخت آن را شروع کن و من با تعجب گفتم چه چیزی را باید شروع کنم؟ ساخت یک فیلم سینمایی اجتماعی که در همین تهران روایت می شود به طور متوسط ۲ ماه کار دارد، در حالی که برای ساخت یک اثر جنگی در روز بیشتر از ۲ دقیقه نمی توان ضبط کرد. بر اساس برنامه ریزی من ۲ سال و نیم زمان فیلمبرداری می خواستیم پس باید بودجه مناسبی هم برای آن در نظر گرفته می شد.

برای کسی مثل من باید بودجه و شرایط کار فراهم باشد و در غیر این صورت نمی توانم کار را شروع کنم. واقعیت این است اگر بودجه کم باشد و ساخت یک فیلم به خاطر بودجه متوقف شود عصبی می شوم. من نمی توانم به دلیل کمبود بودجه وسط یک کار خانه نشین شوم و بعد از چند ماه که بودجه رسید دوباره به عوامل زنگ بزنم که سر کار حاضر شوند.

نکته دیگری که وجود دارد این است که برخی از مسئولان امروز می گویند یک موضوع خاص مهم است و روز دیگر موضوع دیگری برای آنها اهمیت پیدا می کند و به همین ترتیب یادشان می رود که چه چیزی قبلا در اولویت قرار داشت؛ در واقع ما ابن‌الوقتی شده ایم. به همین دلیل است که امروز می بینیم که حتی یک فیلم هم درباره بزرگترین فاجعه جنگی که همان ایرباس است، نداریم.

بگذارید یک مثال عینی برایتان تعریف کنم. چندی قبل ساخت یک اثر جنگی را به من پیشنهاد دادند که به آنها گفتم ساخت تیتراژ این فیلم یک و نیم میلیارد هزینه می خواهد در حالی که آنها برای کل فیلم تنها ۹۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته بودند. به همین دلیل من ساخت آن را نپذیرفتم زیرا حاضر نیستم یک اثر مضحک بسازم. من قصد داشتم در تیتراژ آن فیلم، تکه هایی از هواپیما را که به کشتی اصابت می کند به تصویر بکشم. باید بپذیریم ساخت چنین آثاری هزینه دارد ولی برای کشور ما ضرورت دارد که برای چنین مقولاتی هزینه خوبی بکنیم.

جالب است که اخیرا کلیپی ساخته شده که یک و نیم میلیارد تومان هزینه در بر داشته است ولی ما حاضر نیستیم همین مبلغ را صرف ساخت یک تیتراژ کنیم. بزرگترین برگ برنده که نشان دهنده مظلومیت ما است  همان حادثه ایرباس است و ما از آن غافل مانده ایم. در آن حادثه یک ناو آمریکایی وجود داشت که متعلق به حامی مطلق صدام حسین بود. اگر ما داد می زنیم که آمریکا شیاد است، وجود ناو آمریکایی در آن حادثه مهر تاییدی بر این موضوع است.

من این حرف ها را نمی زنم که بگویم مدیران به من بودجه بدهند. من فقط دلم می سوزد و به عنوان یک ایرانی دوست دارم چنین آثاری ساخته شود. البته انتظار دارم ساخت چنین پروژه ای به یک گروه کاربلد و زبده سپرده شود و وقتی می بینم چنین سوژه های مهمی را به افراد کارنابلد که کارنامه هنری مشخصی هم ندارند می سپارند با خود می گویم باز هم آن اتفاقی که باید بیفتد نمی افتد؛ چرا که برای ساخت آثار این چنینی باید از چندین کارگردان بزرگ مشاوره گرفت حتی ایرادی ندارد که از یک کارگردان خارجی که در زمینه اکشن سازی فعالیت دارد مشاوره بگیریم. مگر ما پیشتر از فیلمبردار و آهنگساز خارجی برای ساخت یک اثر دعوت نکردیم؟ پس می توانیم یک کارگردان از آمریکا و انگلیس بیاوریم که به ما مشاوره دهد، با این وجود می توانم بگویم ساخت چنین پروژه ای در نهایت ۱۵ میلیارد تومان هزینه می خواهد.

۲۸ سال از آن فاجعه می گذرد و ما همین طور نشسته ایم و همدیگر را نگاه می کنیم. ما فقط می گوییم حق با ما است، اگر واقعا حق با ما است باید آن را ثابت کنیم.

*پس فکر می کنید پول هست اما صرف چنین آثاری نمی شود؟

– بله، ما پولِ زیادی داریم و فقط باید یک مدیری باشد که این بودجه ها را به صورت درست به کار ببندد.

*با این تفاسیر شما از ساخت چنین اثری توسط هر کسی ناامید شده اید؟

-بله. من دیگر انتظاری ندارم و می دانم که اگر ۲۸ سال دیگر هم بگذرد ما کاری از پیش نمی بریم. اتفاقی در مدیران ما افتاده است که هر چه به آنها گفته شود باز هم می خندند. اگر بگوییم خجالت آور نیست؟ می گویند بله و بعد اگر بگوییم با شما هستیم! می گویند ما تازه روی کار آمده ایم. جالب است که همه می گویند ما تازه آمده ایم اما شمایی که تازه آمده اید چه کاری انجام داده اید؟ به نظرم اصلا قرار نیست خیلی از کارها عملی شود. البته عده ای هم فکر می کنند بهترین فیلمساز هستند در حالی که کسی به تماشای آثار آنها نمی نشیند این در حالی است که اگر فیلمسازی حس کند درباره جنگ کم گذاشته است اثری تولید می کند که می توان به آن افتخار کرد، زیرا او خودش را بدهکار جنگ می داند. «لیلی با من است» به این دلیل تبدیل به یک اثر خوب شد که در آن زمان کمال تبریزی خود را نسبت به جنگ بدهکار می دانست.

ما جوانانی داریم که اگر از آنها حمایت کنیم از بسیاری از فیلمسازان بنام بهتر عمل می کنند چون آنها انگیزه دارند اما همین کارگردان جوان وقتی وارد سینمای دفاع مقدس می شود عده ای حتی برای گلوله هایی که قرار است این فیلمسازان در اثرشان شلیک کنند، حساب و کتاب می کنندالبته ما جوانانی داریم که اگر از آنها حمایت کنیم از بسیاری از فیلمسازان بنام بهتر عمل می کنند چون آنها انگیزه دارند اما همین کارگردان جوان وقتی وارد سینمای دفاع مقدس می شود عده ای حتی برای گلوله هایی که قرار است این فیلمسازان در اثرشان شلیک کنند، حساب و کتاب می کنند. در چنین حالتی طبیعی است که آن فیلمساز جوان این عرصه را رها کند و به سراغ ساخت یک اثر اجتماعی دم دستی برود زیرا حداقل می تواند پول خود را از طریق آن در بیاورد.

*به نظرتان بزرگان سینمای ایران تحمل حضور جوانان را دارند؟

-باید داشته باشند. سینما سرجهازی هیچ یک از ما نیست. سینمای شامل دیدگاه ها و نظرات مختلف است پس ما باید از فیلمسازان جوانی که به این عرصه می آیند مراقبت کنیم. برای مثال باید مراقب افرادی مانند مهدویان باشیم که فیلمی مانند «ایستاده در غبار» را ساخت. حالا شاید فیلم او به سینمای حرفه ای زیاد نزدیک نباشد اما باید پشت او ایستاد زیرا به هر حال قدم درستی برداشته و همین قدر که این فشارها را تحمل کرده است تا یک سری جوانان ۱۷-۱۸ ساله به تماشای آثار او بنشینند ارزشمند است پس باید دست او را برای ساخت آثار این چنینی باز گذاشت.

*شاید برخی از برچسب خوردن در سینما هراس داشته باشند این در حالی است که در سینمای جهان وقتی پای مسایل ملی و استراتژیک به میان آید بزرگترین کارگردانان هم از اینکه صحنه های خاصی را در فیلم هایشان لحاظ کنند واهمه ای ندارند؛ مثالش همان صحنه های به نمایش گذاشتن پرچم شان است.

-به نظر کار آنها درست است. کسی که حتی با پرچم کشورش مشکل داشته باشد و کسی که می گوید فلانی با ساخت آثار  دفاع مقدسی خراب شد باید سلب تابعیت شود. بحث ایران در میان است. جنگ ۸ سال بر این مردم تحمیل شد. تمام جهان به این نتیجه رسیدند که صدام متجاوز است پس نباید درباره کسی که مقاومت و دفاع یک کشور را به تصویر می کشد و در فیلمش افرادی را که در این جنگ نابرابر کشته شدند به تصویر می کشد، چنین حرف هایی زد. به نظرم کسی که چنین حرفی می زند ذهن حقیری دارد اما خودش فکر می کند روشنفکر است. امروز برخی می خواهند خود را عوض کنند به همین دلیل به دیگران برچسب می زنند که آنها حکومتی شده اند در حالی که جنگ برای همه ملت ایران است.

امروز برخی می خواهند خود را عوض کنند به همین دلیل به دیگران برچسب می زنند که آنها حکومتی شده اند در حالی که جنگ برای همه ملت ایران استمن در آن سوی مرزها ایرانی هایی را دیدم که حتی حاضر نیستند یک ثانیه هم به ایران بیایند اما وقتی حرف بچه های جنگ به میان می آید گریه می کنند. آن وقت عده ای در داخل به دیگران برچسب حکومتی شدن می زنند. کسی نباید از این حرف ها بترسد. این دِینی است که فیلمسازان سینمای دفاع مقدس آن را ادا می کنند؛ کسانی که در این حوزه کار می کنند می دانند پولی در میان نیست. برای مثال اگر من بخواهم یک اثر طنز بسازم سه برابر یک اثر دفاع مقدسی دستمزد دریافت می کنم. به علاوه اینکه کار کردن در حوزه دفاع مقدس زیر آفتاب سوزان و در میان آن خاک ها کار بسیار سختی است. شایسته نیست که چنین حرف هایی در رابطه با شخصی که پا به این عرصه گذاشته است، گفته شود. برخی پز روشنفکری می دهند اما اگر به بررسی زندگی آنها بپردازیم متوجه می شویم که حتی ۲۰ کتاب هم در زندگی خود نخوانده اند.

*ما در اکران بین المللی آثار هم مشکل داریم برای مثال با وجود اینکه انتظار می رفت فیلم «محمد رسول الله(ص)» اکران جهانی شود ولی در این بخش موفق عمل نکرد. مساله اکران بین المللی آثار استراتژیک سینمایمان را چگونه می توان آسیب شناسی کرد؟

-نمی توان این موضوع را با فیلم «محمد رسول الله (ص)» مقایسه کرد. من همان ابتدا که این فیلم را دیدم به عنوان یک رفیق به مجید مجیدی تبریک گفتم ولی از همان اول می دانستم به دلیل قصه فیلم امکان اکران جهانی آن فراهم نمی شود زیرا آنها تاب دیدن این موضوعات را ندارند.

به نظرم ما با ساخت آثار انسانی می توانیم اکران بین المللی را برای آثارمان به ارمغان بیاوریم. جالب است بگویم در دولت دهم من و یکی از دوستان به برزیل رفتیم و با رونالدو تفاهمنامه ای برای ساخت یک اثر مقاومتی امضا کردیم اما در آن روزها یکی از اشخاص نزدیک به رییس جمهور وقت از این ماجرا خبردار و متوجه شد که قرار است یک تهیه کننده اماراتی بودجه آن را تامین کند. در آن زمان بلافاصله با ما تماس گرفتند و گفتند برگردید ما هزینه کار را می دهیم. در حالی که قرار بود ما شب قرارداد را امضا کنیم. ما برگشتیم و همه چیز به هم ریخت. من ایمان داشتم که آن فیلم می توانست حداقل در ۱۰۰ کشور دنیا به نمایش گذاشته شود و مخاطبان از طریق آن از صهیونیست منزجر شوند، زیرا یک نگاه انسانی در آن مستتر بود. به یاد دارم که «روز سوم» در ویتنام، آلمان و مسکو به نمایش در آمد و من به چشم دیدم که زنان چگونه با شخصیت ها همذات پنداری و گریه می کردند زیرا «روز سوم» یک موضوع انسانی در دل خود داشت. در تمام طول تاریخ هنگامی که قوای فاتح به کشوری می رسیدند زنان را مورد تجاوز قرار می دادند این موضوع بحثی است که همه، آن را می فهمند و یک حس مشترک بین آنها ایجاد می شود پس نباید تنها موضوعاتی که خودمان متوجه آنها می شویم را به تصویر بکشیم اما در این میان برخی از داخل کشور ایراداتی از یک فیلم می گیرند که قابل باور نیست. برای مثال اخیرا به «فروشنده» انگ بی غیرتی زده اند. هر طور هم که فکر کنید می بینید که نمی شود چنین انگی را زد. «فروشنده» فیلم شرافتمندی است که نمی توان درباره آن این طور صحبت کرد. به اعتقاد من این فیلم به حق جایزه فیلمنامه کن را دریافت کرد. چه عقده ای در ما وجود دارد که صاحبان این فیلم را اذیت می کنیم؟ کاری که اصغر فرهادی با شخصیت متجاوز در «فروشنده» کرد به گونه ای بود که باعث می شد آن شخص زجرکش شود.

*ورود نهادهای مختلف به عرصه فیلمسازی را چگونه ارزیابی می کنید؟ به طور مثال برخی می گویند نهادهای نظامی و امنیتی نباید در تولید فیلم ها مشارکت کنند.

-به نظر من ورود هر نهادی که بودجه ای به این عرصه وارد کند، خوب است اما مهم این است که چگونه آن پول ها را مدیریت کنیم. این موضوع شبیه مذاکرات ۱+۵ است زیرا باید یک بازی برد – برد در میان باشد. باید کار به صورتی پیش برود که کارگردان سفارشی ساز نشود و در عین حال آن سازمان و یا نهاد به اهداف خود برسد.

*جشنواره های مختلفی درباره مقاومت و سینمای دفاع مقدس برگزار می شود. این جشنواره های رنگارنگ را چگونه ارزیابی می کنید؟

-در همه جای جهان چنین جشنواره هایی برگزار می شود. به نظرم اگر در آنها حیف و میلی صورت نگیرد نفس برگزاری آنها خوب است.

منبع: مهر

 

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false