گزارش یک خبرنگار از پیاده روی اربعین| این اخبار را رسانه ملی و خبرگزاری ها منتشر نمی کنند - جامعه خبر
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true
گزارش یک خبرنگار از پیاده روی اربعین| این اخبار را رسانه ملی و خبرگزاری ها منتشر نمی کنند

پایگاه خبری جامعه خبر| سید هادی کسایی زاده روزنامه نگار آنچه در پیاده روی اربعین مشاهده کرده را بدون ملاحظه و سانسوری که رسانه های دولتی انجام می دهند منتشر کرده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا سیدالشهدا(ع)

. . . تصمیم گرفتم با خودروی شخصی از تهران تا مرز مهران رفته و پس از استراحت شبانه در مهران صبح اول وقت برای آغاز پیاده روی اربعین وارد خاک عراق شوم. در طول مسیر در شهرهای همدان و ایلام چند بنر بر روی داربست مسیر حرکت را به نام جاده کربلا نشان می داد. غیر از چند موکب که آن هم بیشتر چای و آب یا عدسی برای چند ساعت توزیع می شد ندیدم. چند شهر ایستادم تا نذری اربعین دریافت کنم که گفتند فقط یک ساعت توزیع شد و فقط چراغ موکب روشن بود.

بالاخره به شهر مرزی مهران رسیدم … وضعیت ترافیکی شدیدی بود و جاده را به سمت شهر اصلی مهران بسته بودند و خودرو ها باید بالاجبار در پارکینگ های عمومی که در زمین های خاکی و حاشیه ای شهر دیده شده بود پارک می کردند تا ترافیک اربعین مهران را قفل نکند. من گفتم که باغ پدرم در نزدیکی شهر است و به این طریق توانستم با خودرو وارد مهران شوم. ساعت حدود 8 شب و اکثر کوچه ها با نیوجرسی های سیمانی مسدود شده بود. دنبال مسافرخانه یا هتل گشتن در شهر مهران دیوانگی بود. یکی از بناها که تابلوی هتل داشت وارد شدم که وضعیت آن از خرابه های محله هرندی تهران بدتر بود. در هر اتاق 2 خانواده مستقر بودند و سرویس های بهداشتی در حیاط و فاقد حمام بود و آنقدر کثیف و پر از خاک و زباله بود که ترجیح دادم زودتر خارج شوم اما تعجبم از این بود که تابلوی بزرگ هتل را داشت!

تعجب دیگرم از این بود که در 10 سال پیاده روی اربعین حسینی آیا ستاد اربعین کشور نمی توانست از طریق جذب سرمایه گذار یا حمایت از سرمایه گذار یا با هزاران میلیاردی که در اختیار داشت در انتهای جاده کربلا در ایران مهمانپذیر یا مسافرخانه یا زائر سرا ایجاد کند؟ بگذریم … یکی دیگر از نکاتی که برایم جالب بود اینکه تمامی کوچه پس کوچه های شهر مهران به یک پارکینگ بزرگ تبدیل شده بود. آنهائیکه می خواستند با هزینه کمتر به عراق بروند خودروها را کنار خیابان و کوچه ها و پارک ها پارک کرده و می رفتند و آنهائیکه نگران سرقت یا ضرر و زیان خودرو خود بودند آنها را در ازای پرداخت مبلغ کمی در حیاط خانه های شهروندان مهرانی پارک می کردند. یعنی اکثرخانه های شهروندان مهرانی هم به پارکینگ زائران تبدیل شده بود. ناگفته نماند برخی از این شهروندان هم یا با حداقل و یا بدون دریافت وجه پذیرای خودروی زائران بودند.

ساعت حدود 10 شب بود و هم گرسنه بودم و هم هنوز جای پارک خودرو پیدا نکرده بودم … کودکی در حال دوچرخه سواری بود سوال کردم: زائر سرا سراغ دارید؟ گفت: خانه مادربزرگ من زائر سراست و شبی 15 هزار تومان می گیرد … به آنجا رفتم و مادربزرگ استقبال کرد … چند زائر دیگر هم بودند … خانه چنان مطلوبی نبود اما می شد شب را تا صبح سرکرد… خودرو را هم خانه دخترش گذاشتم و موقع رفتن 50 هزارتومان به مادربزرگ دادم …

کوله و کیسه خواب را برداشته و به سمت پل زائر در شهرمهران حرکت کردم… اوتوبوس ها صدا می زدند مرز …مرز …مرز … سوار شدم و با پرداخت نفری 3 هزار تومان ما را تا نزدیکی مرز رساند و الباقی راه را مسدودکرده بودند که باید حدود 1000 متری پیاده می رفتم. تعجبم از این بود که ستاد اربعین کشور با میلیاردها بودجه و کمک مردمی و شوی رسانه ای انتهایش گرفتن نفری 3000 تومان کرایه از زائرین اربعین بود؟ … بگذریم …

چند موکب مسیر پیاده کردن مسافران تا مرز ایران را پوشش می دادند که بیشتر آب، چای و شارژ تلفن همراه بود. چند نفری هم وسط راه سیم کارت عراقی به مبلغ 35 هزارتومان می فروختند و مدعی بودند 7 روز هم اینترنت دارد و کسی هم نبود به مردم در مورد وضعیت سیم کارت عراقی و اینکه واقعا نت دارد یا نه توضیح دهد. تعجبم از این بود که چرا وزارت ارتباطات یا اپراطورهای همراه اول و ایرانسل که همیشه با ترفندهای مختلف از مردم ایران پول زور می گیرند چرا در خروجی مرز حرفی برای گفتن نداشتند؟ چرا خدماتی ارائه نمی شد؟ چرا توضیحاتی یا بروشورهایی یا تابلوهای راهنمای زائر نداشتند؟ 

تعجب دیگرم موکب های سازمان اوقاف و امور خیریه کشور بود که هزاران میلیاردتومان وقف سیدالشهدا دارند اما ریالی برای اربعین هزینه نمی کنند. توقعی که از موکب سازمان اوقاف غول ترین کارتراقتصادی خاورمیانه داشتم این نبود. سازمانی که 30 درصد خاک ایران را در اختیار دارد و از این 30 درصد 40 درصد آن وقف امام حسین(ع) است. بگذریم …

عبور کردم … در نزدیکی مرز ایران و عراق داربست های بزرگی ایجاد شده بود و نیروهای مرزبانی به خصوص ارتش جمهوری اسلامی ایران با مداحی و مارچ نظامی و قرآن و دود اسپند مردم را همراهی می کردند که به هیچ عنوان چنین توقعی نداشتم چون آنها چنین وظیفه ای نداشتند و هرچه بود از لطف و بینش و معرفت آنها بود.

چند صد متری به مرز ایران محوطه ای به مساحت حدود 5 هزار مترمربع با پوشش بنری تصویری از حرم و گنبد و گلدسته بارگاه علی ابن موسی الرضا(ع) با مساعدت آستان قدس رضوی تزئین شده بود به نحوی که زائران با ترسیم زیارت امام هشتم و خروج از حرم شاه خراسان وارد حریم کربلا شوند. موکب های آستان قدس رضوی هم آنچه در اختیار داشتند به مردم ارائه می کردند در حالی که به هیچ عنوان وظیفه ای در این باب نداشتند و هرآنچه کردند لطف مهربانی و مدیریت آنها در این باب بوده است.

وارد صف های طولانی مرزبانی شدم و پس از 30 دقیقه معطلی به دلیل حضور گسترده جمعیت نیروهای مرزبانی گذرنامه من را مهر زدند. اقدام شبانه روزی آنها و سرعت عملشان خوب و قابل تحسین بود. … با عبور از مرز ایران پیاده روی مجددی داشتم تا به مرز عراق برسم. مرزبانی عراق هم همانند ایران سرعت عمل خوبی داشت تا اینکه با مهر ورود به خاک عراق از مرز عبور کردم.

صحنه ای که پس از عبور از مرز داشتم آن نبود که تصور می کردم. یک منطقه پر از خاک و بدون هیچ موکب و راهنمایی برای زائران … خودروها و اتوبوس ها بدون نظم و بدون تعرفه و سردرگمی زائران اربعین … تعجبم از این بود که در رسانه ملی در بوق کردند که با طرف عراقی دوست و رفیق هستیم و همه چی خوب و مطلوب است و دنیا در دست ما است… زائران نگران نباشند ما هوای همه را داریم … یا حسین(ع) …. در حالی که چنین نبود.

هرچه زبانت بهتر باشد می توانستی برای رسیدن به کربلا با نجف و کاظمین تخفیف بگیری … خودروها هم متفاوت بود از مینی بوس بدون کولر تا هیوندای ون اما قیمت ها تقریبا یکی بود یعنی مسیر مهران تا کربلا نفری 200 تا 250 هزارتومان … که چون سوار هیوندا شدم 250 تومان دادم. حدود 4 ساعتی در راه بودم تا به کربلای معلی رسیدم اما راننده ما را به دلیل ترافیک شدید در 10 کیلومتری کربلا پیاده کرد. چند کیلومتری پیاده روی کردم و وقتی کمی راه خلوت تر شد با موتورهای مسافر بر عراقی و پرداخت 20 هزار تومان به سمت کربلا راه افتادم. بعد از چند کیلومتر دوباره راه را بسته بودند و باز چند صد متری پیاده رفته و دوباره سوار موتور شدم تا بالاخره به مقصد رسیدم.

تراکم موکب ها در شهر کربلا بسیار بیشتر از سایرمسیرها و شهرها بود و به قول معروف گرسنه نمی ماندی اما موکب های ایرانی در کربلا بسیار کم بود. نزدیکی حرم موکب شیعیان استان تهران را پیدا کردم که عدس پلو می دادند اما چون در یک کوچه فرعی قرارداشت زائران خبر نداشتند و بدون صف می توانستی نذری را دریافت کنی … تعجبم از این بود که ستاد اربعین کشور یک اپلیکیشن یا نرم افزار واحد و منسجمی برای راهنمای مسیر، راهنمای موکب ها، راهنمای مجالس سخنرانی و عزاداری و مداحی، راهنمای زائر و غیره … نداشت و در فضای مجازی بیش از 100 نرم افزار متفرقه دیگر بود. اگر ایرانی ها با اطلاعات کامل و بیشتری وارد نجف و کربلا شوند قطعا سختی کمتری می بینند. اما مثل همیشه نهادهای دولتی و حکومتی بیشتر سعی در زردنمایی خدمات داشتند. من بعنوان یک زائر اربعین هیچ اثری از ستاد اربعین در شهر کربلا ندیدم. شاید در خیابان یا محله ای بوده و در مسیر من دیده نشده باشد اما در کربلا که باشی گاهی مجبوری دور بین الحرمین یک طواف چند کیلومتری برای رسیدن به مقصد داشته باشی … 

قبل از رسیدن به بین الحرمین آنچه که بسیار من را بعنوان یک زائر یا یک خبرنگار ایرانی آزار می داد این بود که کشور عراق بیش از 3 هزار میلیارد تومان درآمد از 20 روز مراسم اربعین حسینی دارد اما هیچ تاثیر و تغییری در ارائه خدمات مشاهده نمی شود. جاده ها و مسیرها همان است …. تعرفه ها گران تر شده …. قیمت هتل در نجف شبی 500 تا یک میلیون تومان … زباله ها از مرز تا مسیر اربعین به کربلا و نجف بیداد می کند در حالی که به راحتی دولت عراق یا حتی با مشارکت بخش خصوصی و ایران می تواند جمع آوری زباله ها را واگذار کند …. (20 میلیون زائر هر کدام روزی 3 شیشه آب معدنی میل کنند می شود روزی 60 میلیون بطری یعنی در ایام اربعین در کربلا و نجف حدود یک میلیارد بطری آب توزیع و زباله می شود که غیر از بحث زباله گردش مالی هزار میلیارد تومانی دارد) حالا خودتان قضاوت کنید می شود با این حجم گردش مالی و زباله پلاستیکی بهترین و ناب ترین خدمات شهری را ارائه کرد یا نه؟

پنکه های مجهز به پرتاب کننده آب تونل های هوای سرد را در اطراف بین الحرمین ایجاد کرده بود اما اذحام جمعیت اجازه نمی داد بعنوان زائر وارد حرم سیدالشهدا(ع) یا عباس ابن علی(ع) شوی و برای زیارت مطلوب تر بهتر است در بین الحرمین باشی اما در بین الحرمین هم جایی برای نشستن نیست و اگر هم بتوانی لحظه ای بنشینی و استراحت کنی صدای بلندگوهای حرم که زائران گمشده را فریاد می زنند افکارت را بهم میریزد. با این حال نشستم و زیارت عاشورا خواندم و در بین زیارت، زائران با کوله های بار چند باری مرا به این طرف و آن طرف پرتاب کردند که با این حجم جمعیت طبیعی بود.

نکته دیگر اینکه بازرسی های اطراف حرم بهتر و سریع تر از سال های قبل بود و زائران زیاد معطل نمی شدند. اما آنچه در شهر کربلا حائز اهمیت است توجه و حضور کم موکب ها و نهادهای مسئول ایرانی در ایام اربعین حسینی بود.

کربلا را پس از زیارت به سوی نجف اشرف ترک کردم. هزینه خودرو هر مسافر تا نجف نفری 200 تا 250 هزارتومان بود و در مدت زمان حدود 3 ساعت به شهر نجف رسیدم. شهر نجف نسبت به شهر کربلا بسیار شلوغ تر و همچنین از نظر بهداشتی در سطح پایین تری قرارداشت. متاسفانه به دلیل عملکرد ضعیف دستگاه ها و ستادهای مرتبط با اربعین حسینی مردم در نجف آب آشامیدنی نداشتند و برای نوشیدن چند لیوان آب باید در صف تانکرهای غیربهداشتی می ایستادند. در تعجم چرا ستاد اربعین استان تهران در شهر نجف اینطور از مردم پذیرایی کرد؟ چرا باید مردم بطری آب معدنی کوچب را 2500 تومان خریداری می کردند؟ چرا با زردنمایی و شوی تبلیغاتی طوری نشان دادند که انگار همه کارها و اقداماتشان درست بوده است؟

نکته دیگر هتل های شهر نجف بود که شبی 500 تا 2 میلیون تومان برای هر نفر نرخ داشت. یکی از هتل ها با یک اتاق 9 متری بدون حوله و صبحانه و امکانات شبی 500 هزارتومان پول می گرفت و این یعنی شکست توافقات ایران با عراق در مورد پذیرایی اربعین …

آیا نمی شود سازمان میوه و تره بار و جهادکشاورزی مکان هایی را برای خرید میوه ارزان ویژه زائران در کربلا و نجف ایجاد کنند؟

آیا نمی شود موکب هایی ویژه جمع آوری زباله و خدمات شهری داشته باشیم تا زائران بهتر زیارت کنند؟

آیا نمی شود در توافقات عراق و ایران موضوع خدمات شهری درج شود؟

آیا نمی شود راهنمای کاملی از وضعیت پیاده روی اربعین و اسکان و تغذیه و سرویس استحمام و بهداشتی در طول مسیر به زائران راهنمایی کرد؟

آیا نمی شود اپراتورها مردم ایران را در کربلا و نجف برای ارتباط بهتر حمایت و ساپورت کنند؟

آیا ما فقط بانک انصار و سامان داریم و سایر بانک ها کاری با اربعین ندارند؟

آیا نمی شود در مهران و چزابه و … صرافی های سیار قرارداد؟

آیا نمی شود از مردم ایران به هر نحوی جیب دولت و بخش خصوصی و عراقی ها پر نشود؟

آیا نمی شود از امام حسین(ع) و زائرانش کاسبی نکرد؟

آیا نمی شود خدمات اربعین را دولت و حکومت ایران ارائه نکند و همه دست هیات ها و نهادهای مردمی باشد؟

آیا نمی شود *780# در اربعین کاسبی نکند؟

آیا نمی شود ایرانسل برای یک ساعت اینترنت در اربعین 140 هزارتومان تعرفه نگیرد؟

آیا نمی شود دولت عراق ترمینال های زائران را ساماندهی کند؟

آیا نمی شود زائران ایرانی از مرز تا کربلا و نجف با اتوبوس رایگان بروند؟ مگر کم خیر و واقف داریم؟

آیا نمی شود سازمان اوقاف شفاف بگوید چند هزار میلیارد تومان پول برای زیارت و عزاداری سیدالشهدا در ماه درآمد از موقوفاتش دارد؟

من بعنوان خبرنگار ایرانی و زائر اربعین خدمتی در خور مردم ایران نسبت به سالهایی قبل ندیدم… هر چه دیدم تحمل و صبر و شکیبایی مردم بود که به عشق سیدالشهدا(ع) سختی ها را تحمل می کردند. و هرآنچه رسانه ملی و دولتی نشان دادند همه بزرگنمایی از خدمات کوچکشان بود.

برخی دوستان منتقد بودند که چرا تو فقط زشتی ها و سختی ها را می بینی و نگاهت به حرکت عظیم اربعین نیست؟ اتفاقا نگاه من به حرکت عظم اربعین هست اما وقتی می توانیم به بهترین نحو ساماندهی کنیم اما در این حرکت بزرگ دارد تخلف و کم کاری می شود را نمی توان پنهان کرد… من در طول مسیر شرمنده مادر شهیدی شدم که در نجف تشنه بود و دنبال آب می گشت ….

راستی این را داشت یادم می رفت … من در کربلا و نجف حتی یک نفر با لباس هلال احمر جمهوری اسلامی ایران ندیدم … چند زخمی تاول زده هم داشتیم که به دنبال امداد بودند … یعنی این جمعیت هلال احمر ما فقط شوی رسانه ای خوبی برگزار می کند … همین

 

 

 

 

 

 

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false